بررسی و خرید کتاب قیدار
نگاهی به کتاب قیدار
کتاب قیدار نوشته رضا امیرخانی از نویسندگان و منتقدان ادبی جامعه معاصر است. امیرخانی مدتی رییس هیات مدیره انجمن قلم ایران نیز بوده است.
او اهل نویسندگی است، از نوع داستان. هم کوتاه هم بلند. رضا امیرخانی متولد 1352 در تهران است و در سال 1371 لقب جوانترین خلبان ایران را از آن خود کرده است.
کتاب قیدار برگزیده بخش داستان بیست و یکمین دوره جایزه کتاب فصل در سال 1391 است.
رضا امیرخانی در کتاب قیدار شخصیتی را پرورانده است به همین نام. قیدار و کل داستان حول و حوش وی میچرخد. شاید قیدار چهره آشنای تمامی ما باشد. او صفات و خصوصیات اخلاقی اعم از لوطیگری، جوانمردی، گذشت، مرام، انسانیت و عاشقپیشگی را یک جا دارد.
قیدار، گاراژداری مرفه و با معرفت و بسیار مشهور در تهران است که دست برقضا هم دوره و آشنای تختی درآمده است و تحت تاثیر سیدی واعظ به نام گلپا است.
قیدار کیست؟
قیدار گاراژدار تهرانی در قلهک منزل دارد که او اسمش را لنگر پا سید نهاده است. آدمهای رنگی و سیاه و سفید از کنارش نان میبرند و بسیار چشم و دل سیر است.
قهرمان اصلی قصه مردی از نسل داش مشتیهای بامعرفت دههی 50 است. او اهل زورخانه و هیئتهای عزاداری است. که اخلاق و مرام او زبانزد همگان است.
او عاشق شهلا جان است و با وی همسفر شده است تا به قبرستان تخته فولاد اصفهان برسند تا اجازه ازدواج شهلاجان را از پدرش که به دیار باقی شتافته است بگیرد. اما در میانه راه اتفاقاتی مسیر قصه را عوض میکند....
داستان در فضای سالهای 50 اتفاق میافتد و خواننده به دلیل الفاظ و کلماتی که امیرخانی در کتاب آورده است کاملاً به آن دهه سفر میکند و هم با کلمات کامیوندارها و گاراژدارها آشنا میشود و هم در زندگی قهرمان داستان غرق میشود.
هر فصل از داستان دارای تیتری جالب و جذاب است و در هر قسمت خواننده با داستانی روبرو میشود. کتاب دارای 9 فصل است.
در قسمتی از کتاب چنین آمده است:
"اللحق نسب نسل اول به ایمان برمیگردد به ابراهیم حنیف که پدر ایمان بود. پای نسل دوم در خون است خونی که میرسد به سرخی رد تیغ بر گلوی اسماعیل ذبیح فرزند ابراهیم. اما سر سلسله نسل سوم قیدار نبی فرزند اسماعیل نبی فرزندزاده ابوالانبیاء ابراهیم نبی است که خود صفتش مدارای با مردم بود و پدر پدران سلسله خاتم انبیاء است..... و این نقشی است از قیدار ...."
"صدای بوفالو که میآید عینکی را رها میکنند میآیند به سمت گاومیش کنار حوض. موهای قیدار آشفته است. پالتویش لکدار است به آدمی نمیخورد که از مهمانی لشکری و کشوری برگشته باشد. همه میفهمند انگار. میرزا سر نعمت داد میکشد که چای شیرین بیاورد. نعمت که آماده شیرین کاری است به جای استکان چای، سماور قدی را با قوری با یک دست میگیرد و میآورد کنار حوض............. قیدار بیحوصله میخندد و استکان چای را که تا کمرش شکر ریختهاند میگیرد قیدار به هاشم میگوید شامورتی شعر نوشتنت گرفته ؟ میدونی که من به غیر از بیمه جون روی هیچ نوشتهای مهر نزدم ...."
در جای دیگر آمده است:
"... اما فرش بد نقشه بود غلط داشت شوما آقایی کردی. بیبیهای ما پای دارقالی حرفهایی میزدند. میگفتند تار و پودی که زن آبستن و زائو ابزار زده باشد شل و وارفته است.
فرشی که پیرزن بافته باشد گرمه به درد خواب زمستون می خوره.
فرش دختر مجرد تیزِ . رنگ تندش چشو میزنه.
اما اما همونا میگفتن امان از قالی نوعروس و دختر عاشق. نقشش هزار راه میبره آدمو. نقشش غلطِ مرغش سر میکنه تو گل، گلش میره زیر بال و پر مرغ. اما عوضش تا بخوای جون داره"
یکی دوتا از رانندهها پقی میزنن زیر خنده. قیدار گوش میکند و سرتکان میدهد و آرام به شهلا میگوید. نقش فرش جان داره مثل دلیجان، مثل شهلاجان ......
خرید کتاب قیدار
مشخصات کتاب:
- نویسنده: امیر رضاخانی
- انتشارات: نشر افق
- قطع: رقعی
- تعداد صفحات:294
معرفی آثار دیگر رضا امیرخانی
ارمیا
ارمیا اولین رمان بلند رضا امیرخانی است. که در سال 1374 نوشته شده. این کتاب داستانی حول محور جنگ ایران و عراق دارد. داستان دربارهی جوانی است که زندگی بعد از جنگ برای او سخت شده و دچار سرگشتگی شده است. او که از خانوادهایی مرفه است برخلاف نظر خانواده به جبهه میرود و در آنجا با مصطفی آشنا میشود. بعد از شهادت مصطفی، ارمیا که مرگ او را باور ندارد هر لحظه و هر مکان خود را با او و در کنار او میبیند.
من او
میتوان به این کتاب عنوان پرخوانندهترین رماندر سال 1387 را لقب داد. این کتاب روایتی عاشقانه و نافرجام را روایت میکند. کتاب زمینهی مذهبی عرفانی دارد. علی شخص اول کتاب است که در پی آشنایی و دوستی با کریم به تعریف جدیدی از عشق دست مییابد.....
رهش
رمان دیگری از امیر رضاخانی که دز سال 1396 منتشر شده. این کتاب برندهی جایزهی کتاب جمهوری اسلامی شده و داستان زندگی لیلا و همسر معمارش را روایت میکند....